نسخهی اسنایدرکات لیگ عدالت
نسخهی اسنایدرکات لیگ عدالت
زمانی که تازه صحبت از اسنایدر کات آغاز شده بود، کسی فکرش رو نمیکرد که نسخهی مورد نظر زک اسنایدر اینقدر با نسخهی جاش وِدون تفاوت داشته باشه.
رویکرد وارنر و دیسی به بهانهی انتقامجویان چنان تغییر کرد که تعدادی از بازیگران اصلی برای فیلمبرداری مجدد سکانسها فراخونده شدند.
اما در نهایت لیگ عدالت طرفداران رو راضی نکرد و به این ترتیب وارنر مجبور شد حسابی در برنامهریزیها و پروژههایاش تجدید نظر کنه.
کم کم زمزمههایی از وجود نسخهی اصلی فیلم به گوش رسید که در واقع همان ایدهی زک اسنایدر و سکانسهایی بود که با کارگردانی او فیلمبرداری شده بودن.
با حمایت طرفداران و پشتیبانی بازیگران فیلم، بالاخره استودیوی برادران وارنر هم دست به کار شد تا همه برای آماده کردن فیلم برای پخش از HBO Max آماده شوند.
دستپخت زک اسنایدر که به لطف طراحی و ساخت مجدد جلوههای بصری در میان هیجان طرفداران منتشر شد آنقدر با نسخهی سال ۲۰۱۷ متفاوت است که انگار با یک فیلم کاملا جدید طرف هستید؛ حتی اگر پیش از این نسخهی جاش ودون رو دیده باشید.
نسخهی اسنایدرکات لیگ عدالت
تغییر نسبت تصویر اولین چیزیه که توجهتون رو به خودش جلب میکنه.
نسخهای که سال ۲۰۱۷ پخش شد مثل بیشتر فیلمهای سینمایی از نسبت عریض استاندارد استفاده میکرد اما واقعیت اینه که زک اسنایدر تمام صحنههای لیگ عدالت رو با نسبت 4:3 فیلمبرداری کرده بود و زمانی که پای جاش ودون و تغییرات جدید به میان آمد، سازندگان نسبت تصویر رو هم تغییر دادند.
با اینکه استفاده از این نسبت عجیب به نظر میرسه اما باید بدونید که فیلم در اصل برای پردههای بزرگ IMAX آماده شده بود و با کمک دوربینهای مجهز به تصویربرداری به این روش ضبط شده بود.
حالا با احیای نسخه اصلی به نظر میرسه که وارنر اکران محدودی از فیلم رو برای سینماهای IMAX نیز آماده کنه.
در کنار نسبت تصویر، صحنههای بسیاری از فیلم از نو رنگبندی شدهاند که ممکنه در نگاه اول به چشمتون نیاد؛
اما رنگ لباس سوپرمن که حالا کاملا سیاه و نقرهای شده چیزی نیست که کسی متوجهاش نشه.
زک اسنایدر چند بار گفته بود که از اول هم قرار بوده از این رنگ برای سوپرمن استفاده کنه اما وارنر همون لباس قرمز و آبی همیشگی رو ترجیح میداد.
وقتی دوباره اختیار کامل به زک اسنایدر برگشت رنگ لباس هم به مشکی و نقرهای تغییر کرد تا چهرهی تازهای از سوپرمن رو به تصویر بکشه که با توجه به تغییرات درونش شکل گرفته. در پایان فیلم هم دایانا برخلاف لباس مشکی و قرمزش در نسخهی ۲۰۱۷، حالا با ترکیب مشکی و قرمز ظاهر شده که ظاهرا میخواد نقش پررنگش در همکاری با بتمن رو نشون بده.
در این صحنه دایانا به همراه بروس از قسمتی از عمارت وین که قراره به محلی برای جمع شدن اعضای لیگ عدالت تبدیل بشه دیدن میکنن.
بعد از تغییرات تصویر و رنگبندی نوبت به موسیقی فیلم میرسه که دیگه خبری از تنظیم دنی الفمن در نسخهی ۲۰۱۷ نیست و Junkie XL موسیقی متن جدید رو ساخته.
از ویژگیهای این موسیقی میشه به هیجان و ماجراجویی بیشتر و تم الکترونیکاش اشاره کرد.
نسخهی اسنایدرکات لیگ عدالت
سکانس افتتاحیهی فیلم هم کاملا فرق میکنه و درست بعد از پایان «بتمن در برابر سوپرمن» شروع میشه.
این سکانس سرنوشت نبرد سوپرمن با Doomsday، کشته شدن سوپرمن و در نتیجه بیدار شدن جعبههای مادر رو نشون میده.
بعد که نوبت به معرفی شخصیتها میرسه تقریبا با همون روند نسخهی ۲۰۱۷ روبهرو هستید اما طولانیتر و همراه با جزییات بیشتر که باعث شده شخصیتپردازی بهتری هم شکل بگیره.
لوییس لین در نسخهی اسنایدرکات حضور بسیار پررنگی داره که ازش شخصیت متفاوتی ساخته.
لوییس دیگه سر کار نمیره و در عوض هر روز به بنای یادبود سوپرمن سر میزنه و در یکی از همین سرزدنهاست که سوپرمنی رو که از مرگ برگشته میبینه.
ملاقات لوییس با مارتا نیز این بار به جای دفتر روزنامه دیلی پلنت، در آپارتمان شخصی لوییس اتفاق میفته که درست بعد از اون متوجه میشیم که مارتا در این سکانس کسی نیست جز مارشن منهانتر که پیش از این با ظاهر ژنرال سوانویک (General Swanwick) در فیلمهای این مجموعه ظاهر میشد.
اما یکی از مهمترین جزییات در ارتباط با لوییس نشان دادن جواب مثبت تست بارداری اونه.
همونطور که میدونید زک اسنایدر قرار بود دنبالههای لیگ عدالت رو همزمان با شکل دادن دنیای سینمایی دیسی بسازه که ظاهرا فرزند سوپرمن یکی از این برنامهها برای گسترش این دنیا بوده.
نسخهی اسنایدرکات لیگ عدالت
شخصیت تازهای در این نسخه به عنوان مافوق استفن وولف معرفی میشه که در نسخهی جاش ودون اصلا حضور نداشت.
در واقع این بار دارکساید به عنوان کسی که قرنها پیش به زمین اومده و از قهرمانان زمین شکست خورده معرفی میشه تا نوبت به استفن وولف برسه که برای ثابت کردن خودش به دارکساید، در جستوجوی جعبههای مادر وارد زمین میشه.
با حضور دارکساید، استفن وولف هم تغییرات چشمگیری کرده که به جز ظاهر و زره جدیدش، در پایان فیلم به شکل آشکار توسط زن شگفتانگیز کشته میشه و سر جداشدهاش از میان پرتال در مقابل دارکساید میفته.
شخصیتپردازی بهتر و هدفمندتر این نسخه هم باعث شده تا نقش و انگیزههای استفن وولف بسیار واضح و قابل درک باشه.
اریس وِست شخصیت دیگه هست که در این نسخه به عنوان دختر مورد علاقهی فلش معرفی میشه و قراره همین نقش رو در فیلم مستقل فلش در سال آینده ادامه بده.
همونطور که میدونید زک اسنایدر حالوهوای تاریکی برای لیگ عدالت در نظر گرفته بود که یکی از اولین چیزهایی بود که در بازنویسی و تحولات جاش ودون تغییر کرد.
ودون برای تغییر لحن فیلم جوکها و صحنههای خندهداری نوشته بود که در واقع قرار بود شبیه شوخیهای میان شخصیتها در انتقامجویان باشد که توسط خود ودون کارگردانی شده بود.
با بازگشت اسنایدر و البته لحن تاریک و جدی فیلم، بیشتر این صحنهها حذف شدند و در کنار خشونت و خونریزی نبردها باعث شد تا نسخهی جدید به ردهبندی سنی بالای ۱۸ سال تغییر کنه. همینطور زمینههای رمانتیک میان بتمن و واندر وومن کاملا از فیلم حذف شدند و به جز چند مورد کوتاه و جزئی، همهچیز به رابطهی کاری و حرفهای از نوع ابرقهرمانانی تبدیل شد. بخشی از این شخصیتپردازیهای جدید به پرداختن اسنایدر به گذشتهی شخصیتها در این نسخه مربوط میشه و حالا بهتر و بیشتر از قبل با آکوامن، ولکو که مانند پدر برای او است و در نهایت رابطهاش با مِرا آشنا میشیم. در این میان رابطهی بَری آلن هم با پدرش که در زندان است به تصویر کشیده شده و سایبورگ هم که به گفتهی زک اسنایدر مانند قلب تپندهی فیلمه، فرصت بیشتری برای شکلگیری شخصیتاش فراهم میشه.
بتمن در این نسخه اونقدر ابزار و ماشین پرنده و جهنده رو میکنه که برای از پا درآوردن کل آدمبدهای دیسی کافیه.
اما بالاخره در این نسخه میتونیم نمای وارد شدن اعضای تیم به داخل روباه پرنده رو ببینیم که پیشتر به لطف سایبورگ تعمیر شد و حالا به عنوان هواپیمای لیگ عدالت ازش استفاده میشه.
بتمن این بار بخشی از زرهاش روی ساعد دست رو به فناوریای مجهز کرده که میتونه انرژی رو جذب کنه و به این ترتیب میشه ازش به عنوان سپر استفاده کرد.
با همین تمهید هم در اولین برخورد با سوپرمنی که به زندگی برگشته خودش رو نجات میده.
در واقع بخش زیادی از سکانس نبرد سوپرمن با دیگر اعضای لیگ عدالت کاملا در این نسخه فرق میکنه و در این بین ایستراگ جذابی هم برای طرفداران مارول تدارک دیده شده:
در نمایی که دیوار یادبود نمایش داده میشه، در میان اسمهای افراد مختلف میتونید نام «بن پارکر» رو ببینید که ترکیب اسم پیتر پارکر و نام عمویش بن است.
اما بخش زیادی از تغییر رویکرد و خط داستانی نسخهی جدید به پایانبندی و بخش مؤخره در اون برمیگرده.
ایدهی برگرداندن زمان توسط فلش بارها در کمیکها و انیمیشنهای سینمایی فلش استفاده شده و رویدادهای مهمی همچون فلشپوینت از همین ایده کمک میگیرند؛
اما سفر در زمان در پایان روایت اسنایدر منحصر به این نسخه است که به پایان فیلم و جدا کردن جعبههای مادر از یکدیگر هویت تازهای میبخشه.
بخشی از کابوس بتمن از آخرالزمان در فیلم بتمن در برابر سوپرمن آغاز شد و در لیگ عدالت هم ادامه پیدا میکنه.
اما در نسخهی اسنایدرکات فیلم بخش قابل توجهی از مؤخره به این کابوس و همراهی بتمن با سایبورگ، مِرا، دثاستروک و البته جوکر برمیگرده که در آن مشخص میشه که مرگ لوییس لین و پیوستن سوپرمن به دارکساید چه دنیایی را رقم میزنه.
زک اسنایدر که با رونمایی از جوکرِ جرد لتو حسابی طرفدارن رو هیجانزده کرد بالاخره این نسخه از جوکر رو که پیش از این در فیلم جوخهی انتحار معرفی شده بود در مقابل بتمن قرار داد. اما نقش دثاستروک از حضور در کابوس فراتر رفت تا صحنهی متفاوتی با نسخهی ۲۰۱۷ رقم بخورد.
در ملاقات کوتاه لوکس لوتر با دثاستروک در صحنهای که پس از تیتراژ پایانی نسخهی جاش ودون پخش شد متوجه شدیم که قراره گروهی از تبهکاران مانند لیگ عدالت، تیم خودشون رو تشکیل بدن.
این صحنه در نسخهی اسنایدرکات طور دیگهای پیش میره و لوکس لوتر نام واقعی بتمن رو به دثاستروک میده تا انتقامش رو از بتمن بگیره.
به این ترتیب در این نسخه به روشنی از شکلگیری این تیم صحبت نمیشه.
از اونجایی هم که قرار بود بن افلک بعد از این پروژه در فیلم مستقل بتمن بازی کنه، ب
ه نظر میرسه که این کاشت داستانی مقدمات فیلمها و پروژههای آینده از جمله ادامهی لیگ عدالت رو فراهم کرده.
گرچه با خروج افلک از پروژهی بتمن در کنار ادامه نیافتن همکاری زک اسنایدر با وارنر و دیسی بیشتر این فیلمها و پروژهها کنسل شدند.
اما مهمترین تفاوت نسخهی جدید اینه که نسبت به فیلم جاش ودون اثر درخشانتری هست که دیدنش برای چهار ساعت اصلا خستهکننده نیست.
با تمام ارزشهایی که جاش ودون به عنوان کارگردان داره اما همیشه این حس وجود داره که مشغول دیدن یک فیلم تلویزیونی هستید.
برای او فرقی بین «بافی شکارچی خون آشام» به عنوان یک سریال تلویزیونی و «انتقامجویان» به عنوان یک اثر نیست و برای همین هم از ارزش حماسی و هیجانانگیز فیلمهای ابرقهرمانی در فیلمهای او تا اندازهی بسیار زیادی کم میشه.
طرفداران کمیکهای دیسی و مارول قبل از هر چیزی سینما میرن تا اثری رو ببینن که با اقتباس از کمیکهای مورد علاقهشون ساخته شده؛
پس اینجا هم باید با همون ویژگیها روبهرو بشن.
آثار زک اسنایدر هویت بصری ویژهای دارن که کاملا از داستانهای مصور الهام گرفتند و هر قاب از فیلم مانند بخشی از یک داستان کمیک که همون حالوهوا رو به خوبی منتقل میکنه. برای همین فیلمهای او در بدترین حالت ممکن هم یک تجربهی بصری جذابه که بدون توجه به داستان و روندش، ارزش تماشا دارن.
نسخهی جدید در داستان، شخصیتپردازی و ضرباهنگ هم به مراتب فیلم بهتریه؛ تا جایی که به راحتی میشه گفت که اصلا دستپخت جاش ودون دیگه به چشم نمیاد.
در نسخهی ۲۰۱۷ نهتنها شخصیتها و انگیزههاشون معرفی نمیشن بلکه به ابرقهرمانانی مانند آکوامن، فلش و سایبورگ آنقدر سطحی پرداخته شده که هیچکدام هویت خودشون رو پیدا نمیکنن.
اما هر کدام از شخصیتها در نسخهی نهایی زک اسنایدر به خوبی معرفی میشن و شما رو برای داستان و موقعیتهای مختلف آماده میکنن.
به این ترتیب سایبورگ از یک روبات معمولی در نسخهی قبل، به قلب تپندهی فیلم در این نسخه تبدیل میشه و وجود فلش هم دیگه محدود به صحنههای آهسته نیست.
فلش هم مثل سایبورگ نقش مهمی در رویدادها و پیشرفت داستان داره و پایان فیلم کاملا به تواناییهاش در برگرداندن زمان وابستهست.
همچنین آکوامن تبدیل به کسی شده که به خوبی از ارتباطش با دنیای زیر آب آگاه میشیم و به همون اندازه هم ما رو برای یک فیلم مستقل ازش آماده میکنه.
داستانهای مصور همونقدر که ابرقهرمانان دوستداشتنیای دارن، آدم بدهای جذابی هم دارن که باعث خلق رویدادها و داستانهای بینظیری میشه؛
تا جایی که نمیشه اونها رو از هم جدا تصور کرد.
استفن وولف برخلاف نسخهی قبل تبدیل به یک شخصیت کامل شده که هم انگیزههاش رو میشناسیم و هم نقشاش رو در رویدادها و داستان رو به خوبی درک میکنیم.
استفن وولف و دارکساید حالا مثل تانوس بخشی از یک ایده و نقشهی بزرگتر هستند که قرار بود لیگ عدالت تنها شروعی برای معرفی اونها باشه.
گرچه نسخهی اسنایدرکات فرصتهایی مثل پرداخت بیشتر به سوپرمن رو از دست داده اما در نهایت همهی شخصیتهای فیلم به اندازهی کافی پویا هستند که جایگاهشون کاملا مشخص باشه. کار زک اسنایدر بیعیب و نقص نیست و بعضی از جلوههای بصری فیلم با توجه به نقش مهمشون، کیفیت و اجرای ضعیفتری دارن اما در نهایت هیچوقت مانع از شکلگیری حالوهوای فیلم و سرگرمکننده بودنش نمیشن.
نسخهی اسنایدرکات لیگ عدالت بیش از هر چیز نشاندهندهی قدرت طرفداران برای رسیدن به خواستههاشون و آغاز فصل جدیدی از پویشهای مخاطبان در برابر سازندگان و ناشران بزرگه. ممکنه لیگ عدالت آخرین همکاری زک اسنایدر با وارنر و دنیای دیسی باشه اما میراثش در شکلگیری نقش پررنگ طرفداران و مخاطبان به یادگار میمونه.
( کمیک بوک لیگ عدالت )
برای خرید کمیک بوک دی سی به فروشگاه ما سربزنید